لژیون سوزان
نوشته شده توسط : میر امید اصغریان

 

شکل گیری لژیون سوزان در دنیای وارکرفت با نام "سارگراس" عجین شده است. او یکی از قدرتمند ترین تایتان ها و برادر آمان ثول بود و پانتئون(محفل تایتان ها) او را برای نبرد با "اهریمنان" و "ناثرزیم"  برگزید.

اهریمنان، نژادی موذی از ساحران شریر و موجوداتی غرق در جادوی سیاه وارلاک بودند. آن ها قلمرو های بیشماری را آلوده به جادوی خود نمودند و نژاد های بومی آن قلمروها در اثر جادوی سیاه اهریمنان، شمایلی اهریمنی پیدا کردند. ذهن سارگراس عاجز از درک چنین تباهی عظیمی آشفته گشت. با این حال او در عین آشفتگی فکرش،  به راحتی اهریمنان را شکست داد و جهان را از لوس وجودشان پاک کرد و آن ها به مکانی در مارپیچ زیرین فرستاد.

ناثرزیم موجودات خوناشامی بودند که آن ها بیشتر با نام "لرد های وحشت" می شناختند. آن ها که جهان های بیشماری را تحت سیطره ی خود در آورده بودند، با تغییر دادن افکار اقوام و نژادهای بومی آن قلمرو ها، موجب تنفری بیمارگونه و بی ملاحظه در دل آن اقوام نسبت به یکدیگر می شدند و آن ها به جان یکدیگر می انداختند. مواجهه ی سارگراس با لردهای وحشت و عمق فساد آن ها تلنگر بزرگ دیگری به ذهن او زد و فسادشان سارگراس را عمیقآ تحت تاثیر قرار داد. با این حال او به آسانی سیطره ی لردهای وحشت را در هم شکست.

شک و تردید و آشفتگی به مرور بر افکار سارگراس چیره شد، به گونه ای که نه تنها ایمان خود را از دست داد، بلکه ماموریتی که پانتئون برای نظم بخشیدن به جهان به او سپرده بود به کلی فراموش کرد.

او سر انجام باور کرد که نظم دهی به کیهان هدفی پوچ و بیهوده است و تنها چیزی که در تاریکی کیهان وجود دارد هرج و مرج و تباهی است. دیگر تایتان ها سعی کردند فکر پریشان او را آرام و اشتباهش را به او بفهمانند اما او بدون توجه به حرف های خیرخواهانه ی آنان، جایگاه خود در پانتئون را ترک نمود تا جایگاه خود در کیهان را بیابد. هرچند تایتان ها از رفتن او محزون گشتند، اما تصورش را هم نمی کردند که برادر از دست رفته شان تا چه حد در عمق تاریکی سقوط خواهد کرد و تا کجا پیش خواهد رفت…

همچنان که جنون آخرین بقایای قلب شجاع سارگراس را در خود می بلعید، شکل و شمایل او هم دچار تغییر و آشفتگی شد. پوست برنزی اش باز شد و از چشم ها و مو و ریش او آتش فوران کرد و بدنش کوره ای از خشم و نفرت گردید، چرا که می پنداشت تایتان ها مسئول و موجب عیب و نقصان در این جهان و مخلوقاتش هستند.

او به سراغ زندان اهریمنان و ناثرزیم رفت و آن ها را از بند اسارت و نابودی رهانید و با گذشت قرن ها ارتش بیشماری از آن ها به اسم "لژیون سوزان" گرد هم آورد تا توسط آن ها اراده ی خویش را بر تمام کیهان تحمیل کند.

پس از نبرد تایتان ها با خدایان باستانی در سیاره ی آذراث که منجر به شکست و زندانی شدن خدایان باستانی گردید، سارگراس پی به وجود این سیاره و چشمه ی جاودانگی در قلمرو کالیمدور برد، طمع جادوی بیکران چشمه او و لژیون سوزانش را به حمله واداشت و بدین ترتیب نبرد باستانیان دنیای وارکرفت به وقوع پیوست…

در پست های بعد در مورد پنج سیمایان اژدها خواهیم گفت




:: موضوعات مرتبط: آموزش , ,
:: برچسب‌ها: ورداف , ورداف وارکرافت , وارکرافت , ورد اف , wow , درباره ورداف , لیچ کینگ , آموزش , word of warcraft , لژیون سوزان , لژیون , سوزان , سارگراس , پانتئون , تایتان ها , اهریمنان , لرد های وحشت , ناثرزیم ,
:: بازدید از این مطلب : 663
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 آبان 1396 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: